زندگی نامه خلیل عمرانی
زندگی نامه خلیل عمرانی متخلّص به « پژمان دَیّری »
«خلیل عمرانی» متخلص به «پژمان»در سال 1343 در روستای لمبدان شهرستان «دیّر» به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در روستا و دوره ی متوسطه را در شهر به پایان برد و در سال 1362 بود که با مرحوم استاد نصرالله مردانی شاعر شهیر انقلاب اسلامی آشنایی یافت و تحت تعلیم آن مرد فرهیخته رسماً به دنیای شعر و شاعری پا نهاد. او خود در این زمینه می گوید:
" آنچه اکنون بر این قلم میآید بغض فروخورده بیش از ده سال تبعیت از استادم زندهیاد نصرالله مردانی است. مردی که مدت بیست سال زندگیام را در حال و هوای او، نوعی ممتاز از شاعر مسلمان بودن را آموختم....کسانی که سال 62 سال آشنایی من با مردانی را از زاویه ی فضای ادبی به خاطر داشته باشند و غبار انکارهای برآمده از سال 64 و 65 و همه گیر شده و در دهه هفتاد، حافظه تاریخی و وجدان ادبی آنها را مختل نکرده است، میدانند که ما تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی دو دسته شعر انقلابی داشتیم؛ یک دسته شعرهایی که توسط شاعران انقلابی مسلمان سروده میشد، از قلم شخصیتهایی همچون استاد حمید سبزواری، حجت الاسلام محمدحسین بهجتی (شفق)، سیدعلی موسوی گرمارودی، طاهره صفارزاده، سهراب سپهری و دستهای دیگر مسلمانزادگان متمایل به تفکرات و مکتب گونههای بشر ساخته که به حرمت سهمی که در شعر و ادب فارسی دارند از ذکر نام آن اجتناب میکنم.... به اعتقاد بنده آنچه میتوان از آن به شعر انقلاب تعبیر کرد شعر پس از پیروزی انقلاب اسلامی و محصول دگرگونی اجتماعی در زوایای مختلف انسان ایرانی است و درست در همین نقطه است که طنین نام شاعری بنیانگذار و آغازگر به نام نصرالله مردانی به گوش میرسد....
وی همیشه به من میگفت: خلیل، من تنها چیزی که از تو و هر کس که فکر میکند حقی از من در گردن اوست میخواهم این است که پشت سر ولایت فقیه حرکت کند و در بذل آنچه از توان ادبی که خدا به شما داده به سایرین کوتاهی نکند و دچار حسد نسبت به نسل پس از خود نشود".(1)
خلیل پس از اتمام تحصیلات متوسّطه راهی جبهه های حق علیه باطل گردید و در سال 1363 دانشجوی مرکز تربیت معلم پسران بوشهر شد. دو سال بعد، به زادگاهش برگشت و در مدرسهای که خود درآن درس خوانده بود، به تدریس ادبیّات پرداخت.در سال 1367،ازدواج کرد و به دانشگاه یزد رفت و همزمان با تحصیل، در واحد کارشناسی فعالیتهای ادبی آموزش و پرورش استان مشغول خدمت گردید.و همپای آن کانون شعر و ادبیات انجمن اسلامی دانشگاه تربیت معلّم را راه اندازی کرد و در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان یزد نیزمسئولیّت کانون شاعران و نویسندگان را بر عهده گرفت. خسرو آقایاری در این مورد می گوید:"خلیل را به عنوان مسئول کانون شاعران و نویسندگان یزد منصوب کردم. ابلاغ را که نوشتم با خوشحالی گرفت و رفت یزد. در اندک زمانی کارهای کانون یزد را سرو سامان داد. حضور خلیل که سرشار از روح شاعرانگی بود در روح کویری مردم یزد یک اتقاق بود. در اندک زمانی شکوفایی در شعر جوان یزد در حد چشمگیری نمایان شد. این اتفاق بزرگ که شعر جوان یزد را دچار خانهتکانی کرد، مرهون حضور خلیل بود.
بیش از یک دهه در این بخش همکاری کرد. اردوها، جشنوارهها، زندگی شاعرانهای بود که از ذهن هیچکداممان پاک نمیشود. شبی که در جشنواره شعر جوان باباطاهر در همدان سر و ریش خلیل را به زور اصلاح کردیم و تا صبح خندیدیم و شعر گفتیم، یادم نمیرود. خلیل هم یک رباعی برای اصلاح زورکی سر و صورتش گفته بود. بعد که تهران آمد در وزارتخانه و بعد در کانون پرورش فکری همکار من بود".(2)
وی در سال 1372،پس از اخذ لیسانس ادبیات فارسی از دانشگاه یزد، به زادگاه خود بازگشت و در دبیرستان آیتالله طالقانی بندر دیّر به تدریس مشغول شد. یک سال بعد، به سمت معاونت فرهنگی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان بوشهر منصوب شد. در سال 1376 به تهران آمد و ضمن فعالیتهای فرهنگی در مجامع ادبی شهرداری به تدریس ادبیّات در اسلامشهر پرداخت و از سال 1378 کارشناس فعالیتهای ادبی اداره ی کل آموزش و پرورش تهران شد.
مهم ترین دغدغههای مرحوم عمرانی تربیت نسل جدید شاعران جوان بود او یکی از شاخص ترین چهرههای فعال در حوزه شعر دانش آموزی سال های اخیربه شمار می آید. او مثل آقای محقق، مصطفی محدثی خراسانی و غلامعباس ساعی از نیروهایی است که به جای عرضه کردن شعر، بیش تر به تربیت شاعر پرداخته اند .
شاعران جوان اسلامشهردر سالهای اخیر غالباً تربیت شده ی وی هستند. جلسات یکشنبه های او گاهی با یک نفر آغاز می شد . نگران این نبود که جلساتش شلوغ نیست .میگفت همین یک نفرها ممکن است گروهی را دستگیری کنند.
او سپس خانه خودش را به حسینیه و تکیهی شعر تبدیل کرد ؛ در واقع انجمن ادبی که او در روزهای جمعه در خانهاش برگزار میکرد، حسینیهی شعر بود و به خاطر همین هم هست که تمامی تربیتشدگان او شاعران اهل بیت (ع) هستند.او خود نیز همیشه پایه ثابت کنگره های شعر دفاع مقدس و مقاومت بین الملل بود. وی یکی از غزلسرایان و مثنویسرایان انقلاب اسلامی است که در دوبیتی سرایی نیز دستی داشت. او را شاعری آیینی میشناسند که تعهد و انقلابی بودن در بیتهایش موج میزند. انقلاب، دفاع مقدس، مردم مظلوم بحرین، بیداری اسلامی و... از جمله دغدغههای او بود که در شعرهایش دیده میشود.
وی در این سالها نزدیک به 30 کانون و محیط ادبی را مدیریت می کرد و به تعلیم و تربیت نسل نوجوان و جوان در زمینه ی شعر و ادبیّات مشغول بود و همین ویژگی او را از سایرین ممتاز میکرد. او به سال 1383 در دوره ی کارشناسی ارشد ادبیّات فارسی پذیرفته شد و پایان نامه ی خود را زیر نظراستاد راهنما مرحوم قیصر امین پوربه سرانجام رساند.آخرین بیست قیصر به خلیل عمرانی تعلّق گرفت. و این دانشجوی حق شناس تا آخرین لحظات عمراستاد در بیمارستان درکناراوماند تا از او مراقبت کند.عمرانی در سال1385 به سمت مدیرکل آموزش و پرورش استان هرمزگان منصوب شد و در سال 1387 مشاورفرهنگی وزیر شد و تا پایان عمر با برکت خویش، در همین سمت، سه وزیر آموزش و پرورش را درک کرد. خلیل عمرانی در کنار این مسؤولیّت ها، رئیس انجمن شعر سازمان بسیج هنرمندان کشورنیز بود.
از این شاعر توانمند چهل و هفت ساله تاکنون چهار مجموعه ی زیرانتشار یافته است :
«ترنم حضور»، «مروارید فراموش شده(گزیدهء غزلها)1376»، «ساعت به وقت شرعی دریا (مجموعهء غزل)1380 »، «گزینه ادبیات معاصر»، «دلمویههای بم» و گزیدهء شعرها(مجموعهء نیستان)1380 اشاره کرد.
وی اخیرا در حال آمادهسازی مجموعه شعری با عنوان «بزرگراه سکوت» در حوزه دفاع مقدس بود.
خلیل عمرانی، یکشنبه، 19 آذرماه سال جاری (1391)پس از یک دوره ی بیماری قلب و عروق در سن 48سالگی درگذشت. روحش شاد و یادش جاودان باد!
غزل زیر از اوست:
تقدیم به امام روح الله و امین آرمانش امام سید علی خامنه ای (مدّ ظلّه العالی) :
عاشقانه ی موعود!
صدازدی که درختان،صدازدی که بهار
هزار و چارصدو چند شاخه ی بسیار
تو آمدی و زمین ایستاد سبزـ آبی
تو آمدی و زمین ایستاد دریاوار
جهان جوان شدوآغازتازه ای که تویی
تبسمی که نگاهت،اشاره ات که ببار
ببار تا به سر آید گمان هر پاییز
بساز تا بسراید بهار ازتو هزار
جوانه ها که به نام تو منتشر شده اند
حماسه ها که به رسم تو می شود تکرار
هزار و سیصد و آن سال تلخ تا امروز
تو در نگاه امامی که خوانده ای هر بار
به نام شب شکنش خطبه های خورشیدی
به روشن نفسش عاشقانه ی ایثار
امام دوم نهضت، امین امت نور
پر از هزار و حضوری شکفته در اسرار
تو هستی و همه دل ها به دیدنت روشن
هزارو هرچه غزل ،هرچه عشق، هرچه نثار
امین عشق تو در نور می زند لبخند
چنان که چشم و دل ما،جهان شده بیدار
جهان رو به هدایت، جهان مهدیخواه
به احترام نگاه تو می شود سرشار
نمانده تا برسد عاشقانه ی موعود
حدیث نیمه ی خرداد و لحظه ی دیدار
تهران91/3/10 خلیل عمرانی(پژمان دیّری)
(1) - ( ر.ک.وبلاگ خلیل عمرانی، یاد یاران / مردانی شاعری الگو).
(2) - ( ر.ک. خبرگزاری ها، خسرو آقایاری / 19 آذر ماه )